1400-02-15 11:05
819
0
74456
به قلم امیرنورایی؛

گمانه‌زنی‌هایی در باره نقش انتخاباتی «افشای نوار ظریف»

روشن است که تا هفته پیش نظرسنجی‌ها دال بر نوعی از عدم تحرک انتخاباتی در میان رای‌دهندگان بود. این سردی فضای سیاسی، که از طرفی به فضای کرونازده و از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی بر می‌گشت؛ خلاف انتظار نبود. در این میان یک بمب خبری منفجر شد و فضای کم‌تحرک را به لرزه درآورد. یعنی انتشار نوار صحبت‌های محرمانه ظریف با سعید لیلاز روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب که ناگفته‌های جالب توجهی در آن وجود داشت و گویا قرار نبود منتشر گردد.

به گزارش گلستان ما، تحلیل فضای رقابت انتخابات ریاست جمهوری 1400 به‌دلیل کثرت کاندیداها از یک سو و عدم گرمای لازم انتخاباتی برای افزایش مشارکت از سوی دیگر، بر اساس اصول مدیریت بازار سیاسی موجب تحرک بیش از اندازه کاندیداها برای رسیدن به سهمی بیش‌تر از آرای محدود رای‌دهندگان می‌شود.

روشن است که تا هفته پیش نظرسنجی‌ها دال بر نوعی از عدم تحرک انتخاباتی در میان رای‌دهندگان بود. این سردی فضای سیاسی، که از طرفی به فضای کرونازده و از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی بر می‌گشت؛ خلاف انتظار نبود. در این میان یک بمب خبری منفجر شد و فضای کم‌تحرک را به لرزه درآورد. یعنی انتشار نوار صحبت‌های محرمانه ظریف با سعید لیلاز روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب که ناگفته‌های جالب توجهی در آن وجود داشت و گویا قرار نبود منتشر گردد.

طبعا انتشار این بمب خبری تبعات زیادی داشت و اثرات آن در حوزه‌های زیادی قابل اندازه‌گیری است؛ اما قصد این تحلیل، بررسی گمانه‌زنی‌هایی است که این بمب خبری می‌تواند روی فضای انتخاباتی داشته و منافعی که می‌تواند برای بعضی از بازیگران صحنه انتخاباتی پدید آورد.

روشن است به‌دلیل پیچیدگی صحنه سیاسی و نهانکاری بازیگران موثر در این فضا‌سازی، نمی‌توان جز گمانه‌زنی به روشی دیگر متوسل شد؛ از این‌رو؛ نمی‌توان این گمانه‌ها را جز تلاشی برای کشف واقعیت در ورای ابهامات موجود برداشت نمود و قصد، به هیچوجه صدور حکم قطعی علیه هیچ طرفی نیست.

***

یکشنبه پنجم اردیبهشت 1400 ابتدا یک فایل تقطیع شده از گفتگوی محمدجواد ظریف  وزیر خارجه و سعید لیلاز، فعال اصلاح‌طلب و از نزدیکان دولت روحانی منتشر و بمب خبری منفجر شد. ساعاتی بعد انتشار یک فایل ۳ ساعت و ۱۰ دقیقه‌ای بود که همه افراد پیگیر اخبار سیاسی و بلکه افراد غیرعلاقمند را وادار ساخت تا به این فایل گوش داده یا اخبار مربوط به آن را دنبال کنند.

این فایل سه ساعته که با عنوان «تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید» ضبط شده، مورد توجه ویژه رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور قرار گرفت و ساعاتی پس از انتشار بخش‌هایی از آن، فایل کامل را منتشر کردند. گرچه خطیب‌زاده سخنگوی وزارت خارجه، اعلام کرد اصل گفتگو ۷ ساعت است اما تا این لحظه همان ۳ ساعت منتشر شده  است. در میان نکات بسیار مهمی که ظریف با اعتماد به محرمانگی این سند صوتی بیان داشته بود؛ تاکید بر دوگانه‌ای بود که در قالب اصطلاح دوگانه میدان - دیپلماسی بارها تکرار شد. این رمز سریعا رمزگشایی شد و همگان دریافتند که مراد، تقابل نگرش نظامی در برابر نگرش دیپلماتیک و اولویت‌های آن‌ها برای نیل به اهداف و منافع ملی است.

هر چند چهره شاخص میدان در این گفتگو یعنی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در ادبیات ظریف بارها مورد تمجید قرار گرفت؛ اما این اختلاف روش به صورت غلیظ مطرح شد. در فضای سیاسی در تقابل به این سخنان، دفاع احساسی شدیدی از جایگاه و اعتبار سردار شهید از سوی نیروهای انقلابی صورت گرفت اما اگر در گمانه‌زنی انتخاباتی این نشت عمدی دانسته شود؛ شاید این دفاع احساسی و واکنش‌ها از سوی طراحان بازی پیشاپیش محاسبه شده و برای ایجاد کنتراست لازم روی آن حساب شده بود. به هر حال اکنون وقت آنست که برای تبیین بعضی وجوه این گمانه‌زنی به چند پرسش کلیدی پاسخ داده شود. 

1.  آیا اهداف انتخاباتی در پس افشای نوار ظریف نهفته است؟ آیا این پروژه نشت ناخواسته یا سرقت اطلاعاتی بوده یا کارگردانانی از جریانات سیاسی با حساب دقیق قصد ایجاد و تشدید یک دوقطبی مجعول را داشته و از فرصت‌ها برای تغییر فضای انتخاباتی از انقلابی - غیرانقلابی به میدان - دیپلماسی بهره گرفته‌اند؟

واقعیت آنست که نحوه نشت اطلاعات و مدیریت جلسه مصاحبه و نیز حذف بعضی از چهره‌های موثر دولت در پی این نشت بدون روشنگری خاص تا حدود زیادی ابهام‌برانگیز است. اگر بدانیم که مصاحبه‌گر از چهره‌های اصلی حزب کارگزاران یعنی از بازیگران انتخاباتی زیرکی است که همواره از ابهامات فضای سیاسی به نفع خود و برای جاانداختن کاندیدای مطلوب خود بهره گرفته است؛ طبعا گمانه‌ها قابل تامل‌تر می‌شود. شکی نیست که حزب کارگزاران در صورت غلبه فضای انقلابی - غیرانقلابی حتما از بازندگان قطعی این دوقطبی بوده و در سمت جریانات غیرانقلابی قرار می‌گرفت.

حزب کارگزاران همواره به صراحت خود را یک حزب لیبرال دموکرات با گرایش غیرانقلابی خوانده است. لذا تغییر دوقطبی برای آنان به معنای گریز از یک معادله پیش‌باخته بود. معنای این سخن آن نیست که وزیر طرف محاسبه از این بازی مطلع بوده است؛ ولی نگاهی به روند این پرسش‌ها روشن می‌سازد که تشدید دوقطبی میدان - دیپلماسی از سوی مصاحبه‌گر به بحث تحمیل و تشدید می‌شود.

2.  آیا دوقطبی کردن فضای انتخاباتی و انتقال فضای دوقطبی به میدان - دیپلماسی هدف این چالش است؟

نگاهی به تعداد و وزن کاندیداهای با سابقه سپاهی‌گری و فضاسازی‌های مجعول چهره‌های رادیکال سازمان مجاهدین انقلاب با محوریت مصطفی تاج‌زاده در این پروژه، مبنی بر قیاس کردن حضور سپاهیان به قبضه کردن قدرت و کودتا! این نگرانی را برای مدیریت پنهان جریان اصلاحات پدید آورده بود که محبوبیت گسترده شهید سلیمانی احتمالا ظرفیتی انتخاباتی ایجاد کرده است که می‌تواند برای کاندیداهای با سابقه سپاهی نوعی ترجیح ذهنی نزد رای‌دهندگان پدید آورد؛ به‌ویژه این که ضعف‌های برجام در ایجاد گشایش، عملا معادله را به سوی میدان تغییر داده بود.

از این‌رو؛ اصلاح‌طلبان که همواره از ترس‌های موهوم پاره‌ای از رای‌دهندگان طبقه متوسط مبنی بر حضور محدودیت‌افزای کاندیداهای انقلابی علیه فضای اجتماعی بهره برده و کاندیدای خود را برای آنان ترجیح بخشیده‌اند؛ تلاش کردند این بار هم با ایجاد نوعی دوقطبی، رای‌دهندگان خاصی را به‌درون تله ترس‌های موهوم بکشند. ضمن آن که همزمانی این انتخابات با مذاکرات وین برای احیای برجام و احتمال رسیدن به پاره‌ای توافقات و نوعی کاهش فشار اقتصادی موقت در ظاهر می‌توانست این معادله را به سود آن‌ها تغییر دهد.

3.  آیا حضور تاج‌زاده برای تشدید این فضاست؟

مصطفی تاج‌زاده با انتشار بیانیه‌ای در پنجم اردیبهشت همزمان با انفجار بمب صوتی مصاحبه ظریف در تلویزیون ایران اینترنشنال که متعلق به جبهه عبری - عربی است، کاندیداتوری خود ‏برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را اعلام کرد. این تقارن زمانی که به منظور سوار شدن روی موج خبری و مصداق‌نمایی صورت گرفت؛ خودش به تنهایی می‌تواند سوالات فراوانی پدید آورد.

آیا عجیب نیست که تاج‌زاده در بیانیه انتخاباتی خود که در همان شب افشای نوار و مبحث دوقطبی میدان - دیپلماسی منتشر می‌شود؛ دقیقا همین کلید واژه دوقطبی را در بیانیه‌اش مورد تاکید قرار داده است؟ او در بخشی از بیانیه خود، ستیز ایران با آمریکا را "پرهزینه و غیرضروری" دانست و تنش‌زدایی و عادی‌سازی روابط با واشنگتن را از جمله برنامه‌های خود معرفی کرد. (یعنی ترجیح دیپلماسی) تاجزاده همچنین وعده داد تا تلاش کند "نظامیان صرفا به انجام وظایف ذاتی خود در دفاع از امنیت عمومی و ملی بپردازند و از امور غیرمرتبط با شغل شریف نظامی بپرهیزند" (کنترل و تضعیف میدان). اگر بگوییم تاج‌زاده از محتوای بمب خبری و جهت گیری‌های آن مطلع بوده و بیانیه خود را بر اساس آن تنظیم نموده است چندان خلاف واقع نگفته‌ایم.

از سوی دیگر؛ با توجه به احتمال زیاد رد صلاحیت مصطفی تاج‌زاده بر اساس سوابق وی و نیز تحلیل تصمیمات شورای نگهبان روشن است که رد صلاحیت تاج‌زاده و سخنانی که او در این مدت بر سکوی موقت کاندیداتوری ریاست جمهوری خواهد گفت؛ خود مقدمه دوم این پروژه برای تحرک‌بخشی به رای‌دهندگانی است که پیش از این در مورد خصلت‌های رفتاری‌شان سخن گفتیم؛ و نیز برای راندن آن‌ها به سوی هدفی خاص است که از منظر ما ماهیت امنیتی - سیاسی دارد.

***

در هر حال، این پروژه سیاسی - امنیتی علاوه بر ابعاد مذکور دارای ابعاد گسترده دیگری برای مدیریت فضای انتخاباتی می‌باشد که نمی‌توان در یک نوشتار آن را برگشود و لازم است از سوی تحلیلگران مورد واشکافی بیش‌تر قرار گیرد.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.